من
صادق کاظمی متولد سال 1346، نزدیک به شانزده سال بصورت حرفه ای در
سازمان مجاهدین خلق فعالیت کرده ام. اینکه چگونه به این سازمان پیوستم و به
چه دلیل جدا شدم، در این نوشته کوتاه نمی گنجد. در تاریخ 14 آوریل 2005
در قرارگاه اشرف از مجاهدین بصورت رسمی جدا شدم
و به کمپ تیف که توسط ارتش آمریکا کنترل میشد، رفتم. به امید اینکه که
بتوانم به خارج از عراق منتقل شوم. در سال 2006 بعد از مصاحبه ویدئویی با
کمیساریای عالی پناهندگان در ژنو بعنوان یک پناهنده سیاسی ثبت نام شدم و
مدارک لازم را در این رابطه به من دادند. بعد از
بلاتکلیفی نزدیک به چهار سال در کمپ تیف، این کمپ توسط ارتش آمریکا بسته
شد و مرا برخلاف میلم در آوریل 2008 به همراه 83 نفر دیگر به شهر دهوک در
کردستان عراق منتقل کردند. این کار برخلاف تمام قولهایی که در رابطه با
انتقال به کشور ثالث به ما داده بودند، انجام گرفت.
بعد از چهل و پنج روز اینبار ما را به اربیل منتقل کرده و در آنجا بصورت
جمعی! اسکان دادند. امروز بیش از چهار سال از تبیعید من به کردستان عراق می
گذرد و من به هر شکل که توانسته ام برای حقوق قانونی خود اقدام کرده ام
ولی هیچ پاسخی نگرفته ام. به همین خاطر در 17 ژوئیه
2011 دست به اعتصاب غذا زدم تا اینکه مرا به کشور ثالث منتقل کنند. بعد از
دو هفته یک تیم از سازمان ملل به همراه یک دکتر به دیدار من آمدند و ضمن
درخواست شکستن اعتصاب غذایم به من قول رسیدگی به خواسته هایم که عوض کردن
محل اسکان و انتقال به کشور ثالث بود را دادند.
و گفتند که خواسته اول در طی سه هفته عملی خواهد شد و طی شش ماه به کشور
ثالث منتقل خواهم شد. من با اعتماد به مسئولین سازمان ملل و کمیساریای عالی
پناهندگان اعتصاب غذایم را شکستم ولی امروز که بیش از پنج سال از آن تاریخ
میگذرد به هیچ کدام از خواسته های من پاسخی
نداده اند و من همچنان در کردستان عراق با مشکلات پزشکی و مالی متعدد
سرگردان مانده ام. یکبار در 23 فوریه 2012 توسط نمایندگان کمیساریا که از
ژنو آمده بودند مورد مصاحبه قرار گرفتم، موضوع این مصاحبه انتقال به کشور
ثالث همراه با انتقال مجاهدین بود. بار دیگر در تاریخ
17 دسامبر 2013 در اربیل مجددا با مسئولین کمیساریا مصاحبه کردم و به من و
دیگرانی که مورد مصاحبه قرار گرفتند گفته شد که همه جدا شدگان به همراه
مجاهدین به کشور ثالث منتقل خواهند شد. در این مدت هفت نفر از جداشدگانی که
با ما بودند به کشور ثالث منتقل شده اند ولی
من هنوز در اینجا بدون هیچ آینده ای مانده ام! در طی این مدت دستهای آلوده
بسیاری بسوی من دراز شده که من همه آنها را پس زده ام. به همین دلیل در
اینجا تحت فشارهای گوناگون همیشه قرار داشته ام. من از ابتدایی ترین حقوق
قانونی خود محروم هستم. به من اجازه ملاقات با
نماینده کمیساریای عالی پناهندگان که در شهر اربیل و بغداد مستقر هستند
را نمی دهند. به بهانه های مختلف درخواست های مکرر مرا برای ملاقات رد
میکنند. علت عدم انتقال من به کشور ثالث، مستقل بودنم میباشد و اینکه نسبت
به وضعیت موجود در کردستان عراق هرگز بی تفاوت
نبوده ام. در این مدت تا جایی که در توانم بوده با رسانه های فارسی گفتگو
کرده و در شبکه های اجتماعی در این رابطه فعال بوده ام. امروز هفت سال است در محلی که شکنجه گاهم شده، بلاتکلیف بسر میبرم. بسیاری را از همین
محل به کشور ثالث منتقل کرده اند. انتقال ساکنان
لیبرتی در عراق رو به اتمام است ولی من همچنان در اینجا مانده ام و زندگیم
از دست می رود. از تمام کسانی که امکان کمک کردن به من برای خروج از این
جهنم را دارند، میخواهم در این زمینه مرا یاری کنند. از دوستان درخواست دارم
که با کمیساریای عالی پناهندگان تماس گرفته
و به ماندن من در عراق اعتراض کرده و خواهان پایان دادن به این شکنجه هفت
ساله شوند. من امروز چشم امیدم به شما است.
صادق کاظمی – 25 اوت 2016
طاقت بیار رفیق. صادق خان این روزها هم بگذرد و رو سیاهی به کسانی ماند که شما را دربدر کردند. سیامک
پاسخحذف